تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی !

ساخت وبلاگ
درست شیش سال پیش میون تند تند تپیدنای قلبمون که صداش داشت دنیا رو ورمیداشت ، یواشکی از راه خیلی خیلی دور بهم گفتیم که دل به دل هم میدیم .. هر چند که بعدها به صدای بلند و پیش همه گفتیم که بله ! ما دل به دل هم و کنار همه که خوشبختیم ، که رنگ میگیره جونمون .. اما هیچی مزه ی اون بله ی یواشکی در گوشی من به توی خجالتی سر به زیر نا بلدو نمیده .. تموم روزای بعد ، به قول آروم و یواشکی ای که خیلی قبلتر توی تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی !...
ما را در سایت تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی ! دنبال می کنید

برچسب : عاشقی,زندگی, نویسنده : jighe-soorati2016 بازدید : 291 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 10:49

نشسته ام و با انگشت هایم میشمارم که تا حالا کی به ماشینی زده ام که  زیر شصت هفتاد میلیون قیمت داشته است؟ و به عدد صفر میرسم .. و این به این معنی نیست که من تا حالا تصادف نکرده ام ، بلکه به این معناست که کلا ارزان تصادف نمیکنم .. شرایطم این است که یا شاسی بلند هیوندا باشد یا یک رنوی گران قیمت و کادنزا و سراتو .. بعد همینطور که به خودم میخندم ، توی گوگل آدرس یک صافکاری خوب و مجرب که بی رنگ دربیاورد را سرچ میکنم !
تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی !...
ما را در سایت تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی ! دنبال می کنید

برچسب : ارزان,دخترم, نویسنده : jighe-soorati2016 بازدید : 275 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 10:49

سعید که برگشت ، گفت امروز دو تا سرباز خودشونو کشتن .. توی میدون صنعت یه زن خودکشی کرده و منم اضافه کردم یه پسر 11 ساله رو دزدیدن و با ضربه های متعدد چاقو که عمدتا به سر و صورت و چشماش خورده ، کشتنش .. بعد ؟ حال خوبی نبود .. این اتفاق ها دیگه سالی یه بار و قرنی یکبار نیستن .. اونقدر زیادن که تاریخ براشون دیگه وقت صرف نمیکنه و توی خودش ذخیرشون نمیکنه و ما فراموشکار شدیم نسبت بهشون .. فراموشکار شدیم تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی !...
ما را در سایت تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی ! دنبال می کنید

برچسب : داستان, نویسنده : jighe-soorati2016 بازدید : 260 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 10:49

موسیقی .. ذهن .. دو چیز عجیب در دنیا .. موسیقی ای مربوط به شش سال پیش را پلی میکنم و همینطور که لای در بالکن ایستاده ام و گرما و رطوبت آن بیرون میخورد توی صورتم ، چشم هایم را میبندم و دختری میشوم که سرش را به شیشه ی سرد آژانس چسبانده و هشت ترین شب های پاییزی را به تو فکر میکند و موهایش از زیر مقنعه سر میخورند و بیرون از شیشه در هم میپیچند .. درست مثل تو در ذهن من وسط هشت ترین شب های پاییزی نوجوانی ام ..

تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی !...
ما را در سایت تو شبیه تموم گلدوزی های روی لباسم ، مهربونی ! دنبال می کنید

برچسب : دیوونم,دیوونگیشو, نویسنده : jighe-soorati2016 بازدید : 287 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 10:49